سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من - او = هیچکس












مقدمه:جون من.............نظر نمیدی...............زحمت خوندنشو به خودت نده....................

در جاده ای ایستاده ام .......

صدایی از دور دست می اید.........

گوشهایم را تیز میکنم...........

بشمر یک بشمر دو.............

این طرف ها که پادگانی نیست.........

نگاهی عمیق به همه جا می اندازم........

در ته جاده کسی را میبینم......

در حال دور شدن است.......

شمارش قدم های اوست......

این همه مدت........

از من دور میشد و من نمیفهمیدم............


نوشته شده در چهارشنبه 90/10/21ساعت 9:56 عصر توسط *محمد* نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت