شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ عمري سراسيمه
مي گشتم به تنهايي
نااميد و نالان
خسته و گريزان
صدايي گوش هايم را نوازش مي کرد
پشت خود چيزي حس کردم
همانند کوه بود
تکيه زدم
عمـــــــــــريــــ گذشتـــــــــ
ناگهان افتادم
تا که سر بلند کردم
چهار سوي خود را نگاه کردم
کوهي نيافتم
و
فهميدم که
تکيه گاهم عمريـــــ
تکيه بر باد بودــــــــــــــــ

.
.
آواي درون

خطا در آدرس عکس
خيلي ممنون............بثقمس
احسنت بسيار زيبا
ممنونم از شما شهريار.....................
2-
خيلي زيبا
خيلي ممنون-2..................................
فاطمه-baby
خيلي خيلي قشنگ بووود
خيلي خيلي ممنون اگه اينقدر که ميگين قشنگ بود.....پس لايک و بازنشرتون کوووووو
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top